Saturday, January 12, 2008

روزنامه ایران موج انسانی و خیرخواهانه مردم برای نجات جوانی از اعدام به راه افتاد

ایران : 20 آذر 1386
علی را به خاطر خدا ببخشید

گروه حوادث – شقایق آرمان – انتشار سرگذشت غم انگیز پسر جوانی که آخرین روزهای زندگی اش را پشت میله های زندان سپری می کند ، موجی از احساسات پاک هموطنان را برای زنده ماندن این جوان به دنبال داشت .
به گزارش خبرنگار گروه جویندگان عاطفه " ایران " علی مهین ترابی ، 21 ساله از پنجسال قبل تا کنون به اتهام قتل همکلاسی اش در زندان زجایی شهر کرج به سر می برد.
علی ،اتهام قتل مزدک – مقتول- را قبول ندارد ودلش برای رهایی از زندان لک زده است . از سوی دیگر خانواده مقتول ( اولیای دم) حاضر به بخشش نیستند و معتقدند علی باید بزودی اعدام شود . این جوان درسخوان اعدامی چند روز قبل با ارسال نامه ای به روزنامه از روزهای سخت زندان ، دلتنگی مدرسه و برف بازی نوشت .
علی نوشت : هر شب کابوس مرگ می بیند و در سوگوارترین لحظه های ناممکن زندگی تنها مانده است . اگر خانواده مقتول علی را نبخشند طناب دار تا چند روز دیگر آخرین پناه دستان این جوان می شود .
علی و خانواده اش به دنبال راهی برای نجات هستند . قرار است قبل از آمدن زمستان برود ، اما هنوز آرزوهای زیادی دارد. حس وحشت یک لحظه هم تنهایش نمی گذارد . علی از خانواده مقتول بخشش و زندگی دوباره می خواهد ...
بلافاصله بعد از انتشار این گزارش طی دو روز گذشته گروه های مختلف مردمی در تماس های تلفنی خود از خانواده داغدیده خواستار بخشش و اعلام گدشت کردند.
درخواست مادر شهید کشوری
در میان تماس گیرندگان ، مادر بزرگوار شهید کشوری با صدایی گرم و صمیمی ضمن دلجویی از خانواده مرحوم " مزدک" به پدر و مادر این نوجوان از دست رفته سلام رساند و به نمانیدگی جمعی از خانواده های شهدا از این خانواده خواست به خاطر رضای خدا و شادی دل مردم به این پسر جوان زندگی دوباره ای ببخشند . مادر شهید کشور ، اقدام دست اندکاران جویندگان عاطفه روزنامه ایران را در انتشار این داستان قابل تقدیر ، خداپسندانه و انسانی دانست و به خانواده مقتول گفت " اگر پذیرای من باشید حاضرم به اتفاق جمعی از خانواده های شهدا هر کاری لازم باشد برایتان انجام دهم . اما تقاضای عاجزانه ای دارم و آن این که نگذارند خون دیگری ریخته شود.
دست یاری تهیه کنندگان برنامه های کودک و نوجوان
پاییز دارد می رود ، علی دارد می رود..." بچه ها اما نمی خواهند علی برود."
این را خانم " الهه کسمایی " تهیه کننده برنامه کودک و نوجوان یکی از شبکه های تلویزیونی به خبرنگار ما می گوید: " با خواندن سرگذشت غم انگیز زندگی علی بشدت منقلب شدم . ساعت ها در فکر فرو رفتم و گریستم . دست به دعا بردم . آقای میرکیانی مدیر برنامه گروه کودک و نوجوان شبکه یک هم گفته هر کمکی از دستش بر بیاید انجام می دهد . ما می دانیم خانواده مزدک داغدارند و از نگاه قانون حق قصاص دارند ، اما از آنها عاجزانه می خواهیم برای زنده ماندن این جوان گذشت کنند. برای به دست آوردن رضایت پدر و مارد علی هم حاضر به هر نوع همکاری هستیم .
تماس 20 برنامه ساز تلویزیونی
" کسمایی" از اعلام آمادگی 20 نفر از برنامه سازان تلویزیونی کودک و نوجوان برای کمک به نجات پسر جوان خبرداد و گفت : برای جلب رضایت اولیای دم از هیچ کوششی دست بر نمی داریم . ببایید و حق زندگی را از این جوان نگیریم .
نذر سفر کربلا برای خانواده مزدک
با گذشت ثانیه ها لحظه به لحظه تماس ها التهاب بیشتری گرفت . صداهای خاموش در ثانیه ها جان می گیرند.
علی گفته بود به جوانی ام رحم کنید.
جوان اعدامی از سرمای میله های زندان ویدک شنیدن نام اعدامی حرف زد. خواست برایش دست به دعا برداریم . گفت : هر شب با دست گوش هایش ار می گیرد تا دیگر صدای لالایی مرگ را نشنود . مادری اما صدایش را شیند . " فاطمه زهرایی " با گروه جویندگان عاطفه روزنامه ایران تماس گرفت و با بغض گفت :" رفتن به کربلای مقدس یکی از آرزوهای بزرگ خود وشوهرم بود. مدت زیادی اندوخته هایم را جمع کردم و قرار است بزودی به این سفر بروم اما وقتی ماجرای علی را خواندم به دلم افتاد جای رفتن به کربلا کار کوچکی انجام بدهم که علی زنده بماند. اگر خانواده مزدک خدابیامرز بخواهند می توانیم هزینه این سفر را به جای دیه فرزندشان به آنها بدهیم ، اگر هم بخواهند ، آماده ایم تا آنها را به جای خودمان راهی این سفرکنیم . از خدا می خواهم خانواده داغدار مزدک ، علی را ببخشند . این بخشش زیارت عشق است ، خدا از آنها قبول کند ، اجرشان با امام حسین (ع)."
پاییز هنوز نرفته ، زمزمه های آرام هنوز به گوش می رسند. علی هنوز نرفته ، شاید در این خزان یکی به غنچه نوشکفته رحم کند. علی گفت دعا کنید امسال هم زمستان را ببینم . زائران برای علی دست به دعا بردند. " محمد شیری" ، مسئول یکی از کاروان های حج و زیارت هم مانند صدها خواننده پر احساس دیگر با قدردانی از این اقدام گروه جویندگان عاطفه روزنامه ایران از خانواده اولیای دم خواست در ایام "حج ابراهیمی " از خون فرزندشان بگذرند . شیری از پدر و مادر مزدک خواست به جای دیدن لحظه بالا رفتن چوبه دار این جوان هدیه رفتن به زیارت خانه خدا را قبول کنند . زانوان علی تاشده مثل کمر پدر و مادر مزدک . سفره خانه شان بویی ندارد. مادرش خیلی وقت است سیاه بر تن کرده . زنان خانه دار و با احساس تماس گیرنده با روزنامه ایران اما می خواهند برای زندگی دوباره علی سفره نذری پهن کنند .
علی گفت :" دوردست نگاهم به دیوارهای بی انتها می رسد . زمان می گذرد و اگر اولیای دم بخواهند شاید دیگر زنده نمانم ... اگر زنده بمانم برای پدر و مادر مزدک فرزندی می کنم ."
در این میان مردی هم تماس گرفت و از روزهای تلخ زندان گفت : از حادثه مشابهی که برایش پیش آمده بود . مرد زندانی گفت : " چند سال پیش به طور ناخواسته در یک نزاع دوستم را مجروح کردم . به همین خاطر هم چند سال در زندان ماندم . اما به لطف خدا دوستم از مرگ حتمی نجات پیدا کرد و من حالا زنده ام اما تمام ابعاد مرگ را در روزهای اسارت تجربه کردم . هر یک روز ماندن در زندان به راستی که هزار سال می گذرد . حال آزادم اما وقتی سرنوشت تلخ علی را خواندم تا صبح بیدار ماندم . اشک ریختم و تصمیم گرفتم تا روز رهایی اش دعا کنم . از خانواده اولیای دم هم عاجزانه می خواهم با تمام داغی که بر دل دارند علی را ببخشند.
تقاضای جمعی از روحانیون
جمعی از طلاب و روحانیون هم در تماس با گروه جویندگان عاطفه " ایران " خواستار دریافت نشانی و شماره تماس اولیای دم شدند . این افراد خواستند بخشش ، بدون جنجال و با رضایت خاطر کامل خانواده مقتول انجام شود.
جمعی از گویندگان خبر صدا و سیما ، گروهی از پزشکان عمومی و جراحان ، معلمان هنرستان محل تحصیل علی ، هموطنانی از اصفهان ، رشت ، نیشابور، آبادان ، همدان ، بابل ، ایرانشهر ، قم ، تبریز ، اردبیل و دیگر نقاط ایران با تماس های پی در پی خود خواستار بخشش این جوان اعدامی شدند.
پدر علی وقتی از استقبال بی نظیر هموطنان و تلاش روزنامه ایران برای کمک به پسر جوانش شنید ، اشک ریخت و به پدر و مادر مزدک گفت :" نمی گویم بچه ام بی گناه است اما از شما می خواهم خطایش را به جوانی اش ببخشید."نجات ، نجات ، نجات.. صدای علی می آید ، یلدامی اید . زمستان می آید . صدای موذن می آید . راستی ! بخشش تا ابدیت در ذهن ها می ماند. " اگر زنده بمانم برایتان فرزندی می کنم . به جوانی ام رحم کنید." این آخرین جمله های علی برای همیشه در ذهن ها می ماند . " من هم آرزو داشتم با ادامه تحصیل فرد مفیدی برای خانواده و جامعه باشم . اما افسوس ... نمی دانم آیا پس از 5 سال دوری جانکاه و رنج آور ، پدر و مادر مهربان مزدک با اعلام گذشت و بزرگواری به من اجازه می دهند یک بار دیگر پدر ، مادر ،و خواهران کوچولویم را در بغل بگیرم . دلم برای همکلاسی ها ، اهل محل و دوستانم حسابی تنگ شده ، شما را به خدا مراببخشید."

سرنوشت بزهکاران ناخواسته

محمد جعفر ساعد*

اصل خبر : حکم اعدام جوان 20 ساله ای که در جریان درگیری در سن 16 سالگی موجبات مرگ همکلاسی خود را در مدرسه فراهم آورده بود ، در اجرای احکام است .
موضوع از چه قرار است ؟ به روایت لایحه وکیل مدافع علی ، او که برای میانجیگری وارد معرکه ای شده ، چاقویی را فقط برای ترساندن مزدک نشان می دهد اما در این میان ، به واسطه هل دادن تعدادی از بچه های مدرسه ، مزدک مجروح می شود و سپس فوت می کند. علی هم به عنوان متهم به قتل مزدک به موجب بند "ب" ماده 206 محکوم به قصاص می شود و با قطعی شدن رای ، ضمن در خواست وکیل وی از ریاست قوه قضاییه ، جوان ناکام اکنون در انتظار اجرای حکم ، آخرین نفس هایش را در این دنیای وانفسا تجربه می کند.
تحلیل موضوع: صرف نظر از وقوع جرم در دوران 16 سالگی وایراد وارد بر تحمیل مسوولیت کیفری بر اشخاص در این مقطع سنی و قطع نظر از عدم رعایت تشریفات قانونی نظیر عدم بازسازی صحنه قتل و تنویز زوایای ضربه وارده بر سینه مقتول ، آنچه مسلم است اینکه علی در این حادثه صرقا چاقو را به نشانه ترس بازکرده و به دنبال آن وقوع جراحت به واسطه هل دادن بچه های پیرامون وی بوده است و به موجب همان بند استنادی دادگاه محترم ، تنها زمانی واقعه اتفاقی مشمول این بند می شود که " کاری " از سوی مرتکب صورت گرفته باشد و اتفاقا "کار" مزبور در ادبیات حقوق کیفری و در این مورد باید به شکل " مثبت " تبلور یابد . از این رو ، به رغم نشان دادن چاقو ، وقوع حادثه به واسطه جراحت ناشی از چاقو بوده که علی به هیچ روی در آن نقشی نداشته است . توسل به واژگان خشک و بی انعطاف حقوق کیفری در مواردی که یک کودک یا نوجوان به ناگاه و ناخواسته در منجلاب بزهکاری و به ویژه قتل گرفتار می شود، جز افزودن خاتمه حیات جوانی دیگر در کنار جوان متوفی، هیچ منفعتی برای جامعه و خانواده مقتول به بار نخواهد آورد ، جز اینکه دردی به خانواده ای دیگر تحمیل کند.
تکلمه : با اینکه تردیدی در دلخراش و غیر قانونی بودن رخدادهای جنایی به ویژه قتل ، برای ما و شما وجود ندارد، اما نوع اتفاق و نحوه ارتکاب با عنایت به شخصیت کودک یا نوجوان مرتکب یا حتی حرفه ای یا اتفاقی و احساسی بودن مرتکب ، خود به نوعی گویای صحت و سقم همان مقاصدی است که همواره با عنوان ادبیات خشک و سخت بودن حقوق کیفری بر ان سخن می رانیم . حال ، آیا بهتر نیست که با تفسیر منطقی به وقایعی اینچنین ، از حیات کودکان و جوانان " ناخواسته بزهکار" حمایت کنیم ؟
*دانشجوی دوره دکتری جزا و جرم شناسی ، کارآموز وکالت

نامه محمد مصطفایی وکیل علي مهين ترابي


نامه محمد مصطفایی وکیل علي مهين ترابي پرونده علي مهين ترابي كه در سن شانزده سالگي به اتهام قتل عمد مرحوم مزدك دستگير و در حال حاضر 5 سال است كه در زندان به سر مي برد با رضايت مادر مقتول و پرداخت تفاضل ديه توسط پدر مقتول جهت اعمال ماده 205 قانون مجازات اسلامي هفته آينده به دفتر رياست قوه قضاييه ارسال خواهد شد .وفق گزارش مورخ 14/11/1381 كلانتري 15 رجائي شهر كرج يك فقره درگيري و منازعه درخيابان نهم شرقي جلوي هنرستان هاشمي اتفاق افتاده و علي مهين ترابي 16 ساله به اتهام ايراد ضربة چاقو به مزدك خداداديان مجروح دستگير مي شود كه نامبرده به علت خونريزي شديد در بيمارستان به رحمت ايزدي مي پيوندد . علی پس از دستگیری ضمن اعتراف به استفاده از چاقو در تمام مراحل دادرسي از جمله در تحقيقات مقدماتي و در محضر قضات رسيدگي كننده به پرونده اعلام مي كند كه من چاقو را از جيب درآورده و باز كردم و حتي عقب هم رفتم كه مقتول به سمت من نيايد كه به علت ازدحام جمعيت ، نامبرده را هل دادند نفهميدم كه وي چگونه چاقو خورده كه به صداي داد و فرياد بچه ها كه مزدك چاقو خورده متوجه شدم كه نامبرده از بدنش خون مي ريزد و همچنين مي گويد كه به هيچ وجه قصد استفاده از چاقو و قتل را نداشته است .پرونده در شعبة 33 دادگاه عمومي ويژة رسيدگي به جرائم اطفال كرج مطرح رسيدگي واقع مي شود علی در جلسة مورخ 19/11/1381 اين دادگاه نيز مطالب قبلي خود را تكرار و تاكيد مي كند به هيچ عنوان قصد استفاده از چاقو را نداشتم و نمي خواستم مزدك به قتل برسد . بالاخره آخرين جلسة دادگاه در تاريخ 29/7/1382 با حضور پدر مقتول و متهمان و وكلاي مدافع آنان تشكيل مي شود كه پدر مقتول تقاضاي مجازات قصاص نفس براي متهم به قتل نموده و شكايت خود از عزت اله اروج زاده را به قانون واگذارمي نمايد چرا که علی مدعی بود عزت اله مقتول را به طرفش هل داده است . نهايتاً دادگاه در تاريخ 5/8/1382 با ملاحظة محتويات پرونده ختم رسيدگي را اعلام و علي مهين ترابي را به تحمل مجازات قصاص نفس با پرداخت سهم دية مادر مقتول از سوي پدر وي كه متقاضي قصاص است مي نمايد و متهم رديف دوم آقاي عزت اله اروج زاده را به تحمل سه سال حبس به جرم شركت در نزاع دسته جمعي محكوم مي نمايد .پرونده با اعتراض علي به شعبه بيست و هفت ديوانعالي كشور ارجاع مي گردد . هيات ديوانعالي كشور طي دادنامه اي اعلام مي دارد با توجه به محتويات پرونده و احراز بزهكاري متهم علي مهين ترابي از سوي دادگاه كه ظاهراً قاضي محترم محكمه علم به قاتل بودن وي پيدا كرده هر چند به بندهاي چهارگانة ماده 231 و مادتين 105 و 120 قانون مجازات اسلامي اشاره و قيد ننموده ولي از مجموع اظهارات و اقارير متهم به اينكه چاقو را از جيبش در آورده و باز كرده .......و اينكه ادعا نموده كه ديگران او را هل داده اند الخ موجه و مدلل نيست به ضميمة گواهي پزشكي قانوني و گواهي گواهان در مجموع زمينه براي حصول علم به نحو متعارف فراهم است و درخواست تجديدنظر با هيچ يك از شقوق مذكور در مادة 240 قانون آیین دادرسی کیفری انطباق ندارد و مردود است لذا دادنامه تجديد نظر خواسته در مورد حكم قصاص ياد شده ابرام مي گردد.در اين پرونده ايرادات و ابهاماتي و جود دارد كه تاكنون مورد توجه قضات محترم رسيدگي كننده به پرونده قرار نگرفته استاز جمله اينكه موكل در تمام مراحل دادرسي اعلام نموده اند كه قتل مرحوم مزدك بر اثر هل دادن وي در درگيري به سوي او بوده كه چاقو به طور ناگهاني به وي اصابت كرده است به عبارت ديگر موكل به هيچ عنوان قصد قتل را نداشته و عملي انجام نداده است كه نوعا كشنده باشد تا بتوانيم عمل وي را از مصاديق قتل عمد به حساب آورده و مجازات اعدام را اعمال نماييم .متاسفانه در اين پرونده با توجه به شك و شبهه اي كه در مورد عمدي بودن ارتكاب جرم وجود دارد موضوع به كمسيون پزشكي قانوني ارجاع نشده است هر چند نظريه اوليه پزشكي قانوني نشان دهنده آن است كه ضربه اي به صورت مستقيم به بدن مقتول وارد نشده و جسم نوك تيز به مقدار دو سانتي متر به بدن وارد و محل آن هشت سانتي متر زير پستان مي باشد در نتيجه مطمئنا اگر قصد موكل بر قتل عمد بود فرورفتگي بيش از دو سانتي متر ايجاد و ضربه به صورت مستقيم وارد مي گرديد .از طرفي تحقيقات از شهود ماجرا به صورت ناعادلانه و ابهام آوري صورت پذيرفته و به جزئيات در گيري و نحوه اصابتچاقو پرداخته نشده است مضافا به اينكه بازسازي صحنه قتل نيز به صورت فني انجام نپذيرفته است .در حال حاضر پرونده در اجرای احکام دادسرای عمومی و انقلاب کرج بوده و یک بار جهت استیذان به نظر ریاست قوه قضاییه رسید که ایشان دستور فرمودند موضوع با صلح و سازش از طریق یکی از شوراهای حل اختلاف حل شود . متاسفانه پدر مقتول مصرانه خواستار قصاص می باشند , و هم اينك مبلغ ديه سهم مادر متوفي را پرداخت نموده اند جا دارد خانواده محترم اولياء دم با توجه به شرايط سني موكل و اوضاع احوال حاكم در زمان درگيري صرف نظر از صحت و سقم دفاعيات موكل ، در اين روزهاي عزيز با ديد انتقام جويي به موضوع ننگرند و موكل را مورد عفو و بخشش خود قرار دهند . موكل در زندان رجايي شهر كرج به دلیل بلاتکلیفی خود از لحاظ روحی و روانی آسیب دیده و مجازاتی مضاعف را تحمل می کند. از طرفی از لحاظ قوانین بین المللی به خصوص میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی که ایران نیز آن را پذیرفته است و نيز كنوانسيون حقوق كودك ، اطفالی که در زمان ارتکاب جرم سنشان زير 18 سال بوده نباید اعدام گردند . اينجانب نامه اي به رياست محترم قوه قضاييه مرقوم نمودم و خواستار آن شدم كه با توجه به مطرح بودن لايحه رسيدگي به جرايم اطفال احكام اعدام اطفالي كه در زمان وقوع جرم سنشان زير 18 سال بوده است متوقف گردد در اين رابطه عده اي از وكلاي دادگستري نيز خواستار همين موضوع شده اند كه اميدوارم رياست محترم قوه قضاييه كه تاكنون نشان داده اند در موارد اينچنيني و حقوق بشر دوستانه اقدامات مثبتي انجام داده اند اجازه ندهند - در زماني كه بنا به شنيده ها تنها كشور ايران مرتكبين به جرايمي كه مجازات آنها اعدام بوده و اطفال زير 18 سال مرتكب مي شوند را به اعدام محكوم مي نمايد – احكام اعدام اين اطفال اجرا گردد . بي شك هدف از اعمال مجازات براي تنبيه مجرمين و بازگرداندن آنها به جامعه و همچنين ارعاب آنها براي پيش گيري از وقوع جرم مي باشد ليكن تجربه نشان داده است كه اعدام به خصوص اعدام اطفال زير 18 سال ، نتوانسته خواسته ياد شده را تامين نمايد مضافا به اينكه تالي فاسد آن به مراتب بيش از مزاياي آن است اگرقائل باشيم به اينكه مزيتي در اعدام وجود دارددر پرونده علي مهين ترابي چون شك و شبهه در ايراد اتهام قتل عمد و جود دارد و مي توان گفت موضوع از موارد لوث در عمدي بودن يا نبودن قتل است و اينكه صدور حكم با علم قاضي صورت پذيرفته نه دلايل قاطع اثبات دعوا لذا بي انصافي است اگر بخواهيم اين شخص را در چنين سن و شرايطي به اعدام محكوم و حكم را اجرا كنيم محمد مصطفایی وکیل علي مهين ترابي